رمـانـ ماـفــــیـای ـخشـنـ پــارت 5 و 6 (فـصـــل دو) 🫶🏻✨
ات: اه بلاخره میتونم از تنهاییم لذت ببرم
(گوشی ات زنگ میخوره)
ات: الو سلام جیسو چطوری
جیسو: به خوبی شما خوشگله میای بریم بار؟
ات: ااا نه ولی شنبه حتما میام
جیسو: اه تو اصلا جمعه ها نیستییییی چراااااا
ات:(خنده ی ریز) راستش ترجیح میدم جمعه ها تنها باشم
جیسو: جهنمممممم نامرددددددد
ات:(خنده) بای
جیسو: باییییییییییی
ویو ات:
وقتی جیسو قطع کرد رفتم نزدیک ترین کافه و یه شیک توت فرنگی بیرون بر سفارش دادمو بعد از اینکه حساب کردم رفتم بیرون و از اون کافه دور شدم خواستم بخورم که یکی زد زیر دستمو همه ی شیک ها ریخت
ات: اهای چه مرگ............. یونا!
یونا: اوه سلام ات چطوری خیلی وقته ندیدمت
ات: هه منم همینطور اها راستی جلوی اون دست یه وریت هم بگیر
یونا: اوپس شرمنده دستم یهو در رف
ات: از ادمای روانی چیزی بیشتر از این انتظار نمیره
یونا: به چه حقی به من میگی روانیی•• اوپااااااااااااا حالا اوپام میاد
ات: وای یونا نه نگو بیاد من از اون مردک میترسم(ادا درمیاره)
کوک: یونا منو با این اسم صدا نزن من اوپا توی هرزه نیستم(با داد) اااات
ات: هه بیشتر از این صحنه عاشقانتونو بهم نمیزنم
کوک: ات صب کن(دست ات رو میگیره)
ات: دستمو ول کن
یونا: ددی دستشو ول کن😫😫😫
ات: نمیخوام به پلیس زنگ بزنم(دستشو به زور میکشه و میره)
ویو کوک:
وقتی رفت انگار یه خنجر فرو کردن تو قلبم اون یونای هرزه نمیتونم دیگه نقش بازی کنم که عاشقشم
ویو ات: وقتی از پیشش رفتم ناخودآگاه اشکام سرازیر شدن من من دوسش داشتم خیلی زیاد اما اون مال من نبود
یونا: اوپاااااااااا منو نگا
کوک: دهنتو ببند یونا تا همین الانم خیلی تحملت کردم میدونی تو این دو سال هر روزش فکرم این بوده که خودم بکشمتو برگردم به ات میدونی چقدر دنبال ات گشتم حرومزاده(با داد)
یونا: ب ب ببخشید
کوک: گمشوو
یونا: ب باشه میرم
کوک:(فک یونا رو میگیره) میری به اون بابای الدنگت میگی دیگه منو نمیخوای و تموم وگرنه مطمئن باش اگه غیر از این بگی شب که بخوابی صبحش بیدار نمیشی
یونا:..............
ادامه دارد...........
لایک کامنت فراموش نشه🫶🏻✨
(گوشی ات زنگ میخوره)
ات: الو سلام جیسو چطوری
جیسو: به خوبی شما خوشگله میای بریم بار؟
ات: ااا نه ولی شنبه حتما میام
جیسو: اه تو اصلا جمعه ها نیستییییی چراااااا
ات:(خنده ی ریز) راستش ترجیح میدم جمعه ها تنها باشم
جیسو: جهنمممممم نامرددددددد
ات:(خنده) بای
جیسو: باییییییییییی
ویو ات:
وقتی جیسو قطع کرد رفتم نزدیک ترین کافه و یه شیک توت فرنگی بیرون بر سفارش دادمو بعد از اینکه حساب کردم رفتم بیرون و از اون کافه دور شدم خواستم بخورم که یکی زد زیر دستمو همه ی شیک ها ریخت
ات: اهای چه مرگ............. یونا!
یونا: اوه سلام ات چطوری خیلی وقته ندیدمت
ات: هه منم همینطور اها راستی جلوی اون دست یه وریت هم بگیر
یونا: اوپس شرمنده دستم یهو در رف
ات: از ادمای روانی چیزی بیشتر از این انتظار نمیره
یونا: به چه حقی به من میگی روانیی•• اوپااااااااااااا حالا اوپام میاد
ات: وای یونا نه نگو بیاد من از اون مردک میترسم(ادا درمیاره)
کوک: یونا منو با این اسم صدا نزن من اوپا توی هرزه نیستم(با داد) اااات
ات: هه بیشتر از این صحنه عاشقانتونو بهم نمیزنم
کوک: ات صب کن(دست ات رو میگیره)
ات: دستمو ول کن
یونا: ددی دستشو ول کن😫😫😫
ات: نمیخوام به پلیس زنگ بزنم(دستشو به زور میکشه و میره)
ویو کوک:
وقتی رفت انگار یه خنجر فرو کردن تو قلبم اون یونای هرزه نمیتونم دیگه نقش بازی کنم که عاشقشم
ویو ات: وقتی از پیشش رفتم ناخودآگاه اشکام سرازیر شدن من من دوسش داشتم خیلی زیاد اما اون مال من نبود
یونا: اوپاااااااااا منو نگا
کوک: دهنتو ببند یونا تا همین الانم خیلی تحملت کردم میدونی تو این دو سال هر روزش فکرم این بوده که خودم بکشمتو برگردم به ات میدونی چقدر دنبال ات گشتم حرومزاده(با داد)
یونا: ب ب ببخشید
کوک: گمشوو
یونا: ب باشه میرم
کوک:(فک یونا رو میگیره) میری به اون بابای الدنگت میگی دیگه منو نمیخوای و تموم وگرنه مطمئن باش اگه غیر از این بگی شب که بخوابی صبحش بیدار نمیشی
یونا:..............
ادامه دارد...........
لایک کامنت فراموش نشه🫶🏻✨
- ۲.۱k
- ۲۷ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط